به عنوان یک فرد ترانس و فلسفه فن لوله، اs استقبال و اعلام مشتاقانه پیش بینی بود. من متوجه شده ام ، همانطور که بسیاری از طرفداران متوجه شده اند ، ابیگل از چند ماه گذشته به آنلاین بودن اشاره کرده است . ظاهر او تغییر کرده بود و چندین بار مجبور شد وارد کار شود و هواداران را از حدس و گمان درباره علت منصرف کند. من فکر کردم که او وقتی آماد بود ، وقتی احساس امنیت و آمادگی کرد تا طغیان نادانی را که ناگزیر به دنبال آن خواهد آمد ، بیرون بیاورد. همانطور که مشخص شد ، او اتفاقاً برنامه ویدئوی اکران خود را برای همان روزی که درگذشت موسیقیدان الکترونیکی و تریل بلیزر ترانس ، سوفی ، قرار داد و خبرهای خوب مورد نیاز را در یک روز پر از غم و اندوه ارائه داد.
حتی اگر با محتوای ابیگیل آشنایی ندارید ، توصیه می کنم ویدیو را بررسی کنید. برای درک آن واقعاً به هیچ زمینه قبلی نیاز ندارید ، زیرا در طی ویدئو ، ابیگیل چگونگی پیشرفت از "مرد چپ" محبوب را تشخیص می دهد تا تشخیص دهد نقشی که به او محول شده است مناسب است ، تا سرانجام هویتی از خودش بیرون بکشد. این مروری بر هفت سال گنجه بودن در معرض دید عموم است که به شکلی نمایشی و در عین حال کاملاً آسیب پذیر ارائه می شود.
برای نیمه اول این ویدئو ، یک بازیگر مرد که ظاهری کاملاً شبیه ابیگل دارد ، کلمات خود را از روی یک فیلمنامه می خواند. او در وسط یک صحنه ، در یک تئاتر خالی ایستاده است ، ناراحتی که در زبان بدن دفاعی اش محسوس است. این بازیگر با روشی شیک و نمایشی ، از درد دیده شدن به عنوان یک مرد صحبت می کند ، و ابیگیل ناسازگاری را احساس می کند وقتی طرفداران عادت داشتند به او بگویند که او یک پرتره خوب از مردانگی را به آنها ارائه می دهد.
این بازیگر می گوید ، داشتن یک انسان متفکر و حساس نقشی بود که ابیگیل در بازی در آن کاملاً خوب بود. با این حال هر وقت به آینه نگاه می کرد ، نمی توانست ببیند که دیگران در مورد او چه چیزی دوست دارند. با وجود همه موفقیت هایش و همه خصوصیات شگفت انگیزش ، او هیچ وقت واقعاً واقعی و کامل احساس نمی شد. در فیلم های گذشته ، ابیگیل در مورد تجربه سو abuse استفاده رابطه ای ، پیگیری و عینی سازی اظهار نظر کرده است. او همچنین در مورد مبارزه با آسیب به خود و ایده های خودکشی بحث کرده است. این بازیگر توضیح می دهد "شغل" الگوی مرد بودن یک مبارزه روزمره بود که هرگز به طور طبیعی به وجود نیامد. او آماده است آن را پشت سر بگذارد.
این بازیگر خواندن سخنان ابیگیل را به پایان می رساند و سپس به مخاطب می گوید که "او" همیشه در اینجا خواهد بود ، در فیلم های قدیمی که ابیگیل هنگامی که هنوز در حالت پسر بود ساخته است ، قابل مشاهده است. او از تماشاگرانش بخاطر تماشا تشکر می کند ، تعظیم عمیقی می کند و سپس در هوای ناپدید می شود. دوربین دور از صحنه ، به درب کنار تئاتر منتقل می شود. ابیگیل ، ابیگیل واقعی ، با لبخند درخشان وارد می شود. وضعیت او غیر طبیعی ، طبیعی است. او در صندلی راحتی قرار می گیرد و با مخاطبان راحت صحبت می کند. او به ما می گوید مرد بودن کار سختی بود. شغلی که فقط مناسب نبود. اما بودن خودش؟ بدون زحمت!
این ویدئو تصویری فوق العاده لمس کننده از چگونگی بدشکلی جنسیتی زندگی یک فرد ترنس گنجه شده را تحت تعقیب قرار می دهد و اینکه زندگی در سمت دیگر چگونه زیبا است. این نشان می دهد که چقدر احساس گرفتاری می کنیم وقتی به ما می گویند در انجام نقشی که بر ما تحمیل شده "خوب" هستیم. گرچه دوران انتقال من روند بسیار متفاوتی نسبت به ابیگیل طی کرده است ، اما به نظر من تجربیات وی بسیار قابل گفتن و رنج آور است.
زنان همیشه در دیدن من به عنوان زنی که می توانند تحسینش کنند سرمایه گذاری شده است. وقتی آرایش خود را متوقف کردم ، زنان آن را ژستی فمینیستی می دانستند. وقتی موهایم را کوتاه کردم ، زنان به من گفتند که این جنسیت متجاوزانه و شجاعانه است. هنگامی که من در مورد تجارب خود در مورد تجاوز جنسی نوشتم ، زنان از من برای ایستادن در مقابل سایر زنان تشکر کردند. هر وقت من در اجتماع سرسخت ، قاطع و واقع بین بودم ، زنان به خاطر آن از من تشکر می کردند. عجیب ، بسیاری از همین زنان نیز از بدن من و به اصطلاح "کمال" آن تعریف می کنند.
قرار بود از این همه تعارف سپاسگزار باشم ، اما همه اینها به نظر دام می رسید. من یک اشکال بود که زیر شیشه گرفتار شدم ، و شیشه به نوعی نحوه دیدن مردم من را تحریف می کرد. آنها فکر کردند من پرنده آواز زیبایی هستم ، حیوان خانگی عزیز آنها و نه نمونه محدود آنها. من فقط می خواستم یک اشکال لعنتی باشم. من می خواستم آزاد باشم و هر طور که دلم می خواست اسکریت کنم و با خودم برخورد نکنم انگار که اسکیتینگ من مسئله بزرگی است.
من در مقایسه با بیشتر زنانی که می شناختم امتیازات زیادی داشتم. جدی گرفته شدم آنچه را که می خواستم انجام دادم. اگر قانونی مرا خودسرانه و تبعیض جنسی قلمداد کرد ، من به راحتی از آن پیروی نکردم. من از حمله شبانه نمی ترسیدم. من زیاد حرف نزدم وقتی به کسی گفتم از انجام کاری دست بکشد ، آنها متوقف شدند. من خیلی خوب دستمزد گرفتم. من از نظر فکری ارزش زیادی داشتم ، و از نظر جنسی نیز آرزو داشتم ، حتی بدون اینکه تلاش کنم. حدس می زنم قرار بود شاکر باشم حدس می زنم قرار بود وقتی زنان خواسته های خودشان را به من نشان می دهند ، احساس کنم.
من در آینه به خودم خیره می شوم و فکر می کنم نفرت ، نفرت ، نفرت ، بارها و بارها. تعارف شرکای جنسی در مورد "زنانگی" من احساس نفرت انگیزی در من ایجاد کرد. من خودم را با ورزش سو den استفاده کردم ، و با محروم کردن غذا از خودم. من شب گریه می کردم در اطراف آپارتمانم ، و با برس مو به دست و پاهایم می کوبم. برخلاف ابیگیل ، من هرگز اقدام به خودکشی نکردم ، اما در اوایل بیست سالگی عصرهای زیادی را در بستر می گذراندم و گریه می کردم و دعا می کردم که خدا مرا بکشد.اگر مغز شما برای مردن کافی بود تا واقعاً شما را نابود کند ، من در این اطراف نخواهم بود. پریشانی من از زندگی گرم و گرم بود. افسردگی هرگز احساس کندی و سستی نمی کرد ، همیشه این تمایل فعال بود که همه چیز را در مورد خودم از بین ببرم.
من هر شب را می خواستم خودم را نابود کنم ، دوباره نور روز می آمد ، و من ساق شلوارهایم را می پوشیدم ، و لباسم را می پوشیدم ، و به سختی کار می کردم ، جایی که مردم من را به خاطر یک زن زیبا و روشنفکر تحسین می کردند. هر تعارف چاقویی به روده بود. فکر کردم اگر پیروزی به این شکل است و احساس می کند ، می خواهم همه آن را از دست بدهم.
ابیگیل ترون همه اینها را در مقیاس بسیار بزرگتری تجربه کرد. او نزدیک به یک میلیون مشترک Youtube دارد. فیلم های وی در کلاس های فلسفه و علوم اجتماعی در سراسر جهان نشان داده می شود. لحظه ای که او به عنوان یک زن بیرون آمد ، بلافاصله به یکی از برجسته ترین چهره های تراجنسی انگلیس تبدیل شد. سالهاست که صدها هزار طرفدار او را مردی سکسی ، ملایم و مردانه خطاب می کنند. با ستایش آنها ناخواسته او را در روده چاقو کرده اند.
من نمی توانم به جای ابیگیل صحبت کنم ، اما می دانم که در مورد من ، "بسیار موفق بودن" در زن بودن ، من را بیشتر در بند نگه داشته است. دائما به من می گفتند که خوش شانس هستم ، بنابراین ترسیدم که این شانس را رها کنم. اگر من دیگر دختر داغی نبودم چگونه شرکای عاشقانه پیدا می کردم؟ اگر ناگهان به نوعی "مرد" مغرور تبدیل شوم که بسیاری از همکارانم آشکارا از آنها متنفرند ، چگونه می توانم در حوزه روانشناسی نامتناسب زن حرکت کنم؟ آیا اگر داستان من دیگر با روایت های بسیار دودویی مطابقت نداشته باشد ، من هنوز در مکالمه در مورد آزار و اذیت جنسی مورد استقبال قرار خواهم گرفت؟
زن بودن برای من یک شغل بود و مانند اکثر مشاغل یک کار چالش برانگیز ، مکنده اصالت بود که برای زندگی نیاز به انجام آن داشتم. اما سرانجام ، مانند ابیگیل ، به جایی رسیدم که ترک تنها گزینه مناسب بود. خیلی دلم می خواست ناپدید شوم. از دیده شدن متنفر بودم. رفتن به دستشویی موهایم را به عقب می بندم. دعوت شدن به "شبهای بیرون رفتن دخترانه". در معرض گفتگوهای خصوصی درمورد اینکه بی گمان مردان بی ارزش هستند. از من متنفر بودند چون دوست داشتم. از خودم متنفر شدم
نمی توانم تصور کنم که ترک این کار برای ابیگل چقدر ترسناک بوده است. لوله فلسفه واقعا است کار خود را، و او نمی تواند خطر بیگانه هزاران نفر از طرفداران و از دست دادن حمایت مالی خود را. او فیلم هایی درباره حقوق ترانس ساخته و قبلا نیز بارها در مورد موضوعات ترانس توییت کرده است ، بنابراین من مطمئن هستم که او رد کرد که کاملا از بین برود پایین است. حتی هنوز هم ، بسیاری از طرفداران او او را به دلیل یک مرد سکسی ستایش می کردند. او در بسیاری از فیلم ها بدون پیراهن ، ریش و لباس و تشنه تله بود. او باید ترسیده باشد ، همانطور که من یک بار ترسیدم که مردم متوقف می شوند او را ترک کنند ، زیرا او با عملکرد جنسیتی نادرست آنها را تیتر می کند.
به هر حال ، امیدوارم هم از داستان من و هم از داستان ابیگیل مشخص شود که ستم و آزار جنسیتی بسیار پیچیده تر از آنچه در بدو تولد به شما اختصاص داده شده ، ظاهر شما یا "اجتماعی شدن" شماست. ابیگیل مدتها قبل از اینکه او به عنوان یک زن بیرون بیاید ، یا حتی شروع به مصرف E کند ، تحت ستم جنسیتی قرار گرفت. طرفداران از هر جنسیتی صراحتاً بزاق دهانش را گرفته و از او عینی سازی کردند. حتی عده کمی او را تعقیب می کردند ، و در اجراهای واقعی به پشت صحنه او نزدیک می شدند و سعی می کردند با او تماس فیزیکی برقرار کنند. او توسط شرکای عاشقانه مورد سو استفاده عاطفی قرار گرفت و هر تغییر در ظاهر او به صراحت توسط طرفداران طرفدار اظهار نظر می شد.
اگر برای شخصی که به عنوان زن نگاه می کند اتفاق بیفتد ، بسیاری از این تجربیات افتضاح "جامعه پذیری زن" یا به سادگی "جنسیت گرایی" خوانده می شوند. از آنجا که ابیگل هنگام وقوع این حوادث در خارج از منزل نبود ، در عوض این موارد بعنوان نشانه های دیگری از این که یک مرد دوست داشتنی و دوست داشتنی است ، گرفته شدند. البته هر شخص از هر جنسیتی می تواند مورد آزار و اذیت قرار گیرد ، اما من بیش از حد بسیاری از زنان ترنس شنیده ام که برخوردهایی از این دست را برای من توصیف می کنند تا آنها را چیزی جز جنسیت گرایی و ستم جنسیتی ببینم. الگوها مشخص است.
یک زن ترانس می تواند ظلم مبتنی بر جنسیت را تجربه کند حتی در حالی که به او گفته می شود او یک مرد سیزندر ممتاز است. آسیب ناپذیری نسبی خودم در برابر تبعیض جنسی ، حتی وقتی "شبیه یک زن به نظر می رسیدم" ، نمایانگر چگونگی پیچیدگی و غیرقابل انکار این پویایی است. افراد متعصب راهی غیر عادی برای دیدن خود آسیب پذیر در زیر ماسک پلاستیکی دارند. من نمی توانم کاملاً توضیح دهم که چگونه ، اما این اتفاق مدام رخ می دهد. من شرط می بندم که Philosophy Tube یک ویدیو را در این روز پخش خواهد کرد ، زمانی که ابیگل آماده است تا سو .استفاده های قبلی خود را دوباره انجام دهد.
آخرین جنبه ویدیوی ابیگیل که می خواهم در مورد آن صحبت کنم سهولت و خوشبختی است که او احساس می کند ، اکنون که می تواند مانند خودش آزادانه زندگی کند. به یاد می آورم که وقتی برای اولین بار بیرون آمدم چه احساسی داشتم. مثل این بود که در آغوش راحت استراحت کنم ، و مثل اینکه فریاد بزنم "لعنت" برای همه کسانی که هرگز مرا آزار داده اند ، یک باره. در اوایل انتقال من ، مردم به من گفتند که به نظر خیلی بازتر و "خودم" بیشتر هستم. پذیرش بی دغدغه ابیگل در فیلم خود به راحتی قابل مشاهده است. او با سهولت و شوخ طبعی خوبی صحبت می کند که من بندرت در کارهایش دیده ام.
کاش می توانستم بگویم بیرون آمدن به عنوان ترانس همه پذیرش خود و سهولت است. اما اینطور نیست سرخوشی بودن خودم مست کننده بود و من به آن مستی احتیاج داشتم تا جرات بیرون آمدن و بیرون ماندن را بدست آورم. هر چند در مورد من ، برجستگی آن با گذشت زمان کاهش یافت ، زیرا فرار از ترانس هراسی قدرتمند جهان به طور فزاینده ای غیرممکن شد.
ابیگل در اعلامیه خود خاطرنشان کرد که انگلستان یکی از شرم آورترین کشورهای ترنسوبی در صحنه بین المللی است. فعالان ضد ترانس در آن کشور برای بازپرداخت خیریه های ترانس و جلوگیری از دسترسی بچه های ترنس به مراقبت های پزشکی مورد نیاز سخت مبارزه می کنند . دسترسی به هورمون ها یا تغییر نام و جنسیت به صورت قانونی هنوز دشوار و گران است. زنان رنگارنگ ترنس با نرخ نگران کننده ای مورد خشونت قرار می گیرند و حتی در هنگام مرگ نیز به آنها بی احترامی می شوند و لقب آنها را نمی برند.
ترانس بودن درد دارد. واقعاً چنین است. وقتی برای اولین بار بیرون آمدم امیدوارم که اصیل بودن به طرز جادویی تمام مشکلاتم را برطرف کند. اما واقعاً ، ترمیم ده ها سال ترانس تروبیا و آسیب دیدگی بسته شدن به مشکل دیگری تبدیل شده است که باید با آن کنار بیایم. دیگر لازم نیست در اتاق زنان از خودم متنفر باشم ، اما باید با تعجب فکر کنم آیا این روزی است که مرا بیرون می کنند ، باید وارد اتاق آقایان شوم. دیگر نیازی به احساس نیش از دیدن هرگز نیستم ، اما من همیشه توسط غریبه ها و اقوام اشتباه می کنم. هرچه من بیرون باشم و زندگی بهتر شود ، بیشتر می فهمم که تا کجا باید پیش برویم.
من امیدوارم که در مورد ابیگیل ، لذت بی دردسر بودن از خودش هرگز فروکش نمی کند و وقتی زندگی سخت می شود او همیشه می تواند از آن راحتی بگیرد. من هنوز اغلب سرخوشی جنسیتی را احساس می کنم ، خصوصاً در لحظات خصوصی در میان دوستان ترنس. تماشای ویدیوی او عجله زیادی از من به وجود آورد. این لحظات "حق" به من کمک می کند تا به یاد بیاورم که در مسیر درست قرار دارم.
گاهی اوقات می خواهم تسلیم شوم ، و کار "چالش برانگیز" را که مرتباً در دنیایی که از ما متنفر است ترنس کنم ، کنار بگذارم. اما وقتی این شک و تردیدها را احساس می کنم ، تنها کاری که باید انجام دهم این است که به آینه نگاه کنم ، و عشقی را که اکنون نسبت به خودم احساس می کنم تشخیص دهم. کار ترانس بودن کامل نیست (بعضی از همکاران من احمق واقعی هستند و محافظت از کارگر می مکند) اما رضایت بخش ترین شغل من است.